این چه خدایی است؟

--

قرائتی گفته است: «اگر مردم بم زکات خرما را می دادند، زلزله نمی آمد.»، البته ایشان در چنین اظهار نظرهایی تنها نیستند، اسقفهای کلیسای کاتولیک انگلیس نیز در سال گذشته وقوع سیلهای گسترده در این کشور را نتیجه تصویب قوانین آزادسازی ازدواج همجنس گرایان دانسته بودند.

من کارشناس مسائل مذهبی نیستم و نمی دانم گفته‌ی این آقایان منطبق با آموزه‌های دینی هست یا خیر.

این را می گویم چون این روزها باید مواظب بود! تازگیها بلافاصله پس از هر انتقادی از مذهب، دوستان مذهبی که خود را روشن‌اندیشتر از مذهبیان سنتی می دانند، بلافاصله شما را با سیل جملاتی مثل: «اسلام واقعی این نیست»، «اینها متعصب هستند»، «خدا رحمت و مهربانی است» و ... بمباران می‌کنند و شما به عدم آشنایی درست با اسلام یا مسحیحیت یا بودیسمِ به اصطلاح واقعی متهم می‌شوید.

ولی انصافاً هر چقدر هم که بخواهید متن قرآن و انجیل و تورات را گشاد کنید تا رحمت و مهربانی و حقوق بشر و عقل و منطق و خرد هم در آن جای بگیرد، در مواقعی مثل این به مشکل بر می خورید.

با توجه به اینکه داستانهایی از قبیل داستان قوم عاد و ثمود و ... به روشنی و وضوح و صراحت هر چه تمامتر در کتابهای مقدس تمامی ادیان ابراهیمی تعریف شده اند و هر چقدر هم که به مرغ خیال خود پر و بال بدهید بعید است بتوانید معنی استعاری از آنها استباط کنید، به نظر می رسد قرائتی در بیان عقاید اسلامی اشتباه نمی کنید و بی انصافی است اگر او را به برداشت عقب مانده و نادرست از دین متهم کنیم. این حرف شاید عقب مانده باشد، اما برداشت عقب مانده و نادرستی از اسلام نیست. چون خدای ادیان ابراهیمی به اعتراف صریح خودش، چنین موجودی است.

دیوانه‌ای خودخواه که عقده‌ی پرستیده شدن دارد و ابایی ندارد از اینکه هزاران نفر بی گناه راه به خاطر گناه عده‌ای معدود که مثلاً زکات خرما نداده اند یا همجنس باز شده‌اند از دم تیغ انتقام خود بگذراند.

ای کاش این خدا هم، همچون پیروان راستین خود، به جای سیل و زلزله به خودش بمب می‌بست و خود را در میدان شهر بم یا یکی از روستاهای انگلستان منفجر می کرد، تا یک بار برای همیشه، همه از شر او خلاص می شدیم.

ذلت پرستش این خدا، ارزانی مومنان...