--
ممكن است دربارهي نظريهي انفجار بزرگ شنيده باشيد.
اين نظريه تقريباً پذيرفته شده ترين نظريه در فيزيك دربارهي مبداً كيهان است.
به موجب اين نظريه كيهان نقطهي بسيار بسيار متراكمي بوده است كه در حدود 13 تا 14 ميليارد سال پيش منفجر شده و شروع به انبساط كرده است.
از زماني كه اين نظريه كم كم در فيزيك و كيهان شناسي مقبوليت عام پيدا كرد، دانشمندان همواره با يك سوال اساسي روبرو بوده اند: انفجار اوليه چگونه شكل گرفت و جرم متراكم اوليه از كجا آمده است؟
در 30 سال گذشته نظريه هاي بسيار متفاوتي در اين باره مطرح شده است. آخرين آنها كه دلايل محكم تري براي اثبات آن وجود دارد و كم كم از يك فرضيهي صرف به يك نظريه پرطرفدار تبديل مي شود: نظريه صفحه است.
به موجب اين نظريه انفجار اوليه اي كه به تشكيل جهان عظيم ما (با ميلياردها ميليارد كهكشاني كه هر كدامشان ميلياردها ميليارد ستاره و سياره دارند) نتيجهي برخورد دو صفحهي متلاطم است كه در فاصلهي نزديكي نسبت به هم قرار دارند.
اين دو صفحه آيا فقط يك بار به هم برخورد كرده اند؟ جواب البته منفي است! به موجب اين نظريه، اين صفحات احتمالاً ميلياردها ميليارد بار با هم برخورد داشته اند، پس احتمالاً جهان پهناور ما - كه تصور ابعاد و اندازهاش هم از قدرت تخيل ما خارج است - تازه يكي از ميلياردها ميليارد جهان ديگري است كه احتمالاً وجود دارند!
در مقابل اين عظمت چه داريم كه بگوييم؟ فتبارك الله احسن الخالقين؟
باور كنيد چنانچه انديشمندان بزرگي كه امروزه آرامش و پيشرفت جوامع بشري مديون تلاشهاي فكري آنهاست، مثل ما فكر ميكردند، هنوز بر اين باور بوديم كه علت آمدن باران يا آفتابي شدن هوا جنگ بين خداي آفتاب و خداي باران است و احتمالاً هنوز مشغول قرباني دادن براي خداي آفتاب و رقصيدن براي خداي باران بوديم.
جمله اي را اين هفته براي تعدادي از دوستانم فرستادم:
I am against religion, because it teaches us to be satisfied with not understanding the world., Richard Dawkins
يعني: «من با مذهب مخالفم چون به ما مي آموزد كه با درك نكردن جهان كنار بيآييم.»