--
گوبلز معتقد بود كه دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور كردن آن آسانتر است.
يكي از بزرگترين دروغهاي تاريخ اين است كه اگر دين نبود، جوامع بشري غرق در فساد و تباهي و بدبختي مي شدند. اگر دين نبود، اخلاق بي معني ميشد. دين بود كه انسانها را تشويق به خوبي و صداقت و پاكي و دستگيري از يكديگر نمود و ...
به نظر من اين گزارهها حداقل از دو جنبه گزارههاي درستي نيستند.
يكم، حيات روي زمين قريب به چهار ميليارد سال پيش شكل گرفت و به دنبال تكامل گونههاي زنده، اجداد بشر امروزي نزديك به چهار ميليون سال پيش كم كم صاحب شعور شدند. ما امروزه فقط اطلاعاتي از تاريخ دو تا چهار هزار سال اخير در اختيار داريم كه تاريخ تكامل اديان امروزي نيز هست
امروزه مطالعات گوناگون باستان شناسي و زيستي ثابت كرده اند كه حتي قبل از پيدايش و رواج دين در جوامع انساني، انسانها كمابيش از اصول اخلاقي كه امروزه ما به خيلي از آنها پايبنديم پيروي مي كردهاند. چرا؟ اين سوال بسيار مهمي است كه بزودي در نوشتههاي جديد به آن پاسخ مي دهم. (بايد با نظريهي تكامل دارويني آشنا باشيد.)
دوم، قبل از دين اخلاق در جوامع انساني وجود داشته است، همانطور كه بياخلاقي، حرص، آز، كينه، قتل و تجاوز هم وجود داشته. اما آيا اديان (بالاخص سه دين بزرگ ابراهيمي) كمكي به گسترش خير و كاهش شر در جهان كردهاند؟ فقط كساني ميتوانند به اين سواْل پاسخ مثبت بدهند كه نه ذرهاي آگاهي تاريخي دارند، نه اين اديان را خوب شناختهاند
جنگهاي صليبي، انگيزاسيون مذهبي، مبارزهكليسا با علم، مبارزه ملاهاي مسلمان با حقوق زنان، كشتار يهوديان به دست مسلمانان، كشتار مسيحيان به دست يهوديان، كشتار مسلمانان به دست مسيحيان و ... اين فهرست را مي توان تا بينهايت ادامه داد.
قبلاً هم گفتهام كه بسياري از اصول اخلاقي كه امروزه ما در جوامع انساني بدانها پيبنديم در يكي دو قرن اخير شكل گرفته اند و بزرگترين مانع بر سر راه مدافعان اين اصول، مخالفت دينباوران بوده است. اصولي از قبيل: مبارزه با بردهداري، احترام به حقوق زنان و كودكان، احترام به آرا و عقايد مخالف و ...
اخلاق كاسب كارانهي ديني كه انسانها را با ترس از دوزخ و وعدهي رسيدن به باكرههاي بهشتي دعوت به كار خير و دستگيري از فقرا و كمك به يتيمان ميكند، اين عيب را دارد كه آنها را با همان بيم و اميد وادار به كشتن مخالف، كتك زدن زنان، تجاوز به ناموس پيروان اديان ديگر و ... نيز ميكند.
صداقت، پاكي، خوبي و بسياري از خصوصيات اخلاقي كه ما امروزه آنها را مثبت مي دانيم جز ذات بشر هستند (ذات به معني ممتيكي كلمه)، همانطور كه آز، منفعت پرستي و حسادت. تمام اين خصوصيات، در طول فرآيند تكامل بشر به بقا و گسترش نسل بشر امروزي كمك كردهاند. (در بارهي ممتيك – بر وزن ژنتيك - بيشتر خواهم نوشت). چاره چيست؟ چه بايد كرد؟
حقيقت اين است كه جوامع انساني سالهاست راهحل اين موضوع را پيدا كردهاند و با گذشت زمان اين راهحل بهتر و كارآتر شده است. براي برقراري آرامش در جوامع انساني و براي مستقر كردن يك چهارچوب اخلاقي حداقلي، به دين نياز نداريم، به پليس خوب احتياج داريم و دستگاه قضايي بيطرف و كارآمد.
1 نظرات:
mercy very nice blog
visit this:www.efsha.co.uk
www.sh-shafa.com
نظر خود را درکادر زیر بیان نمائید